هبوط


 

مرا کسی نساخت ، خدا ساخت ؛

نه آن چنان که " کسی می خواست " ،

که من کسی نداشتم .

کسم خدا بود ، کس بی کسان .

او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست .

نه از من پرسید و نه از آن " من دیگر " م .

من یک گل بی صاحب بودم .

مرا از روح خود در آن دمید .

و بر روی خاک و در زیر آفتاب ،

تنها رهایم کرد .

 " مرا به خودم واگذاشت " .

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 20:52 http://spantman.blogsky.com

خیلی جالب بود

خواهش میکنم

الهام جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 23:52 http://elham7709.blogsky.com/

من آن گل تنها در بی کرانه ی هستی و بی صاحبی دنیا بودم
گل بودم اما کسی بود که دوستم داشت
و کسی بود که من ...
من گلی بودم که دوست داشتن را تجربه کردم.

ای گل فریب باغبان نخور که گر آب میریزد به پای تو گلاب میخواهد از تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد